سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، کسی است که بدی را با خوبی پاداش دهد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
سی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :6
کل بازدید :44201
تعداد کل یاداشته ها : 71
103/2/29
2:24 ع
موسیقی

برای مشاهده به ادامه مطلب بروید<\/h2>

چرا امام(عج) غایب است؟

دوست محترم!

پیش از پرداختن به اسباب و علل غیبت امام مهدی(عج) باید توجه داشت که از روایات استفاده می شود که علت و فلسفه واقعی غیبت آن امام بر بشر پوشیده است. و جز خدا و پیشوایان معصوم علیم السلام کسی نسبت به آن اطلاع کافی و کامل ندارد.

عبد الله بن فضل هاشمی روایت کرده که از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد که ناچار از آن است، به طوری که اهل باطل در آن تردید می کنند. عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟ فرمود: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت سفیران و حجتهای پیش از او بوده است، حکمت غیبت قائم ظاهر نمی شود مگر بعد از آمدن خود او؛ چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای حضرت موسی (ع) ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.» ("کمال الدین و تمام النعمة"، شیخ صدوق، ص482)

این روایت و روایات دیگر مثل آن اشاره دارد که علت واقعی غیبت حضرت را نمی توان گفت، و اگر سبب و علتی هم بیان می گردد، اگر چه ممکن است حکمتی برای آن باشد، ولی علت کامل و حقیقی نیست.

اما بعضی از حکمت های غیبت حضرتش را که می توان با استناد به روایات ذکر نمود، بدین قرار است:

1ـ امتحان و آزمایش: غیبت آن حضرت سبب می شود تا نفاق پنهان عده ای آشکار شود و ایمان حقیقی محبان و شیعیان واقعی امام(ع) در کوره ولایت امام غایب(عج) از ناخالصی ها و دورویی ها و سست مایگی ها جدا و پاک شود؛ و در یک کلام مؤمن از منافق معلوم می گردد. در سختی ها و مشکلات گوهر وجود شیعیان ناب آشکار می گردد.

جعفر جعفی می گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: فرج شما کی خواهد رسید؟ فرمود: «هیهات، هیهات! فرج نخواهد رسید تا شما غربال شوید، (و سه بار تکرار کرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاک و مخلص باقی بمانند.»(بحار الانوار، ج51، ص113)

و نیز موسی بن جعفر(ع) فرمود: «هنگامی که پنجمین فرزند امام هفتم غایب شد، مواظب دین خویش باشید، تا مبادا کسی شما را از دین خارج کند.... برای صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که عده ای از مؤمنین از عقیده خود برمی گردند؛ همانا خدا به وسیله غیبت، بندگانش را "امتحان" می کند.»(همان ماخذ)

2ـ بیعت نکردن با ستمکاران: در روایات متعددی یکی از علل غیبت امام(عج) عدم بیعت با کسی بیان شده است.

حسن بن فضال می گوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسگری) در جستجوی امام خود همه جا را می گردند، اما او را نمی یابند. عرض کردم: به چه دلیل؟ فرمود: زیرا امامشان غایب می شود، عرض کردم: چرا غایب می شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام نمود بیعت کسی در گردنش نباشد.(همان ماخذ، ص152)

3ـ ترس از گزند دشمنان: گفته شد که با تولد مهدی موعود(عج) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا که مرگ و انقراض حکومت ظالمانه و اعمال غیر انسانی خود را در دست پرتوان امام(ع) می دانستند و می دانند، لذا جان امام مهدی(عج) تهدید می شد؛ لذا در روایات یکی دیگر از علل غیبت حفظ جان حضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذکر شده است.

زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کند که فرمود: از جان خود بیم و ترس دارد ـ و حضرت با دست به شکم خود اشاره کرد.(کمال الدین، ص342)

البته بدیهی است وجود مقدس حضرت(عج) نیز مانند پدران بزرگوارش از کشته شدن در راه خدا هراسی ندارد، ولیکن اراده الهی به حفظ امام تعلق گرفته است.

مشاوره مذهبی_ قم.

مگر امام برای هدایت انسانها نیامده ؟ پس فایده امام غایب چیست؟> <\/h2>

دوست گرامی!

در این مورد به مطالب ذیل توجه نمایید:

1. فایده وجود امام، منحصر به ظهور و قیام او در آخرالزمان و این که ظاهراً هم در کارها تصرف و دخالت داشته باشد نیست، بلکه یکی از فواید وجود امام، امان خلق از فنا و زوال به اذن خدا، و همچنین بقای شرع و حفظ حجت ها و بینات خدا است. کما این که در روایتی از امام علی(ع) نقل شده است: "اللهم بلی لاتخلو الارض من قائم لله بحجه إما ظاهرا مشهورا أو خائفاً مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته" یعنی خدایا! آری خالی نماند زمین از کسی که قائم باشد از برای خدا به حجت، یا ظاهر و آشکار، یا بیمناک و پنهان، تا حجت های خدا و بینات او از میان نرود.(نهج البلاغه، صبحی صالح، ص497، کلام147ـ به نقل از"امامت و مهدویت" آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص152)

از طرفی وقتی فرد مؤمن در بین مردم منشأ خیرات و برکات و سبب نزول و جلب کننده عنایات خاص و دفع کننده بلایات است، پس وجود امام که ولی الله الاعظم و حجت خدا است فوائد و برکاتش بسیار عظیم و با اهمیت تر از یک فرد مؤمن است.

2. ما قطع نداریم که آن حضرت از جمیع اولیاء و دوستان خود پنهان باشد و در اموری که مصلحت باشد به توسط آنها و تأیید و ارشاد آنها دخالت ننمایند.

3. آنچه مسلم است این است که در عصر غیبت، آن حضرت از نظرها پنهان است و این به معنی آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان هستند. بلکه چنانچه از برخی اخبار استفاده می شود آن حضرت در ایام حج حاضر می شوند و حج به جا می آورند، با مردم مصاحبت نموده و در مجالس حاضر می شوند و از بیچارگان فریادرسی می نمایند و بیماران را عیادت می فرمایند.

4. بر امام واجب نیست که شخصا و بدون واسطه در امور دخالت نموده و حل و فصل امور نمایند، بلکه می توانند دیگران را به نحو خصوصی یا به عنوان عموم از جانب خود بگمارند. همان طور که امام علی(ع) از جانب خود افرادی را در شهرهای دیگر منصوب می کردند.

5. اصل وجود امام موجب دلگرمی و قوت دل برای بندگان خدا و اهل هدایت است.

خود همین موضوع که امام زنده و حاضر داریم و ملجا و پناهگاه شریعت است موجب قوت قلب مؤمنان و مانع از ایجاد یأس و ناامیدی در دل سالکان هدایت است و همواره از او مدد می گیرند و یاری می جویند، و این مساله از نظر علم النفس بسیار اساسی و مهم است.

برای مطالعه بیشتر به کتاب "امامت و مهدویت"، آیت الله صافی گلپایگانی، ج3، ص151 ـ 156 مراجعه نمایید.

مشاوره مذهبی_ قم.

فواید و آثار انتظار چیست؟<\/h2>

دوست گرامی!

برخی چنین پنداشته اند که انتظار مهدی(عج)، ممکن است سبب رکود و عقب ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیت ها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد. چرا که اعتقاد به این ظهور بزرگ و مفهومش قطع امید از اصلاح جهان قبل از او و حتی کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و انتظار این ظهور بزرگ آثار و برکات بسیار سازنده ای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره می کنیم:

1. خودسازی فردی: چنین تحولی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند، و این در درجه اول محتاج به بالاترین سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه عظیم است. تنگ نظریها، کوته بینی ها، کج فکری ها، حسادت ها، اختلاف کودکانه و نابخردانه و بطور کلی هر گونه نفاق و پراکندگی با موقعیت منتظران سازگار نیست.

نکته مهم این است که منتظر واقعی، برای چنان برنامه مهمی، هرگز نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید از هم اکنون حتما در صف انقلابیون قرار گیرد.

ایمان به نتایج و عاقبت این تحول هرگز به او اجازه نمی دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن"اعمالی پاک" و روحی  پاک تر، و برخوداری از شهامت و آگاهی کافی است.

من اگر فاسد و نادرستم چگونه می توانم در انتظار نظامی که افراد فاسد و نارست در آن هیچ گونه نقشی ندارند، بلکه مطرود و منفور خواهند بود، روز شماری کنم. آیا این انتظار برای تصفیه روح و فکر و شستشوی جسم و جان از لوث آلودگی ها کافی نیست؟ ارتشی که در انتظار جهاد اسلامی و آزادی بخش به سر می برد حتما به حال آماده باش کامل در می آید. سلاحی که برای چنین میدان نبردی شایسته است به دست می آورد و سنگرهای لازم را می سازد. آمادگی رزمی افراد خود را بالا می برد، روحیه ی افراد خود را تقویت می کند و شعله عشق و شوق برای چنین مبارزه ای را، در دل فرد فرد سربازانش زنده نگاه می دارد، ارتشی که دارای چنین آمادگی نیست، هرگز در انتظار به سر نمی برد و اگر بگوید دروغ می گوید.

انتظار یک مصلح جهانی به معنای آمده باش کامل فکری و اخلاقی، مادی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشی چقدر سازنده است. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی، مردانی بسیار بزرگ و مصمم و بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلند نظر، کاملا آماده و دارای بینش عمیق لازم است.

و خود سازی برای چنین هدفی مستلزم به کار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی فکری و اجتماعی است، این است معنای انتظار واقعی، آیا هیچ کس می تواند بگوید که چنین انتظاری سازنده نیست؟!

2. خودیاری های اجتماعی: منتظران راستین در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند، بلکه مراقب حال یکدیگر باشند، و علاوه بر اصلاح خویش در اصلاح دیگران، نیز بکوشند، زیرا برنامه عظیم و سنگینی که انتظار را می کشند یک برنامه فردی نیست، برنامه ای است که تمام عناصر انقلاب باید در آن شرکت جویند، باید کار را به صورت دسته جمعی و همگانی باشد، کوشش ها و تلاش ها باید هماهنگ گردد، و عمق و وسعت این هماهنگی باید به عظمت همان برنامه انقلاب جهانی باشد که انتظار آن را دارند.

در یک میدان وسیع مبارزه دسته جمعی، هیچ فردی نمی تواند از حال دیگران غافل بماند، بلکه موظف است هر نقطه ضعفی را در هر کجا ببیند اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید، و هر قسمت ضعیف و ناتوانی را تقویت کند، زیرا بدون شرکت فعالانه و هماهنگ تمام مبارزین، پیاده کردن چنان برنامه ای امکان پذیر نیست.

منتظران واقعی علاوه بر این که به اصلاح خویش می کوشند، وظیفه خود می دانند که دیگران را اصلاح کنند. این است اثر سازنده دیگری برای انتظار قیام مصلح جهانی.

3. منتظران راستین در فساد محیط حلّ نمی شوند: اثر مهم دیگری که انتظار مهدی دارد حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی است.

توضیح این که هنگامی که فساد فراگیر می شود و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی می کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند، بن بستی که از یأس اصلاحات سرچمشه می گیرد. گاهی آنها فکر می کنند که کار از کار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست، و تلاش و کوشش برای پاک نگاه داشتن خویش بیهوده است، این نومیدی و یأس ممکن است آنها را تدریجا به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند!

تنها چیزی که می تواند در آنان روح "امید" بدمد، و به مقاومت وخویشتن داری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است، تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و اصلاح دیگران برنخواهند داشت.

به همین دلیل، امید را می توان همواره به عنوان یک عامل موثر تربیتی در مورد افراد فاسد شناخت، همچنین افراد صالحی که در محیط های فاسد گرفتارند، هرگز بدون امید نمی توانند خویشتن را حفظ کنند.

نتیجه این که انتظار ظهور مصلحی که هر قدر دنیا فاسدتر می شود امید ظهورش بیشتر می گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نیرومند فساد بیمه می کند، آنها نه تنها با گسترگش دامنه فساد محیط مأیوس نمی شوند، بلکه به مقتضای:

وعده وصل چون شود نزدیک   آتش عشق تیز تر می گردد

وصول به هدف را در برابر خویش می بینند و کوشش آنان برای مبارزه با فساد و یا حفظ خویشتن با شوق و عشق زیادتری تعقیب می گردد.

برای مطالعه بیشتر به کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی، و کتاب "امامت و مهدویت"، آیت الله صافی گلپایگانی مراجعه نمایید.

مشاوره مذهبی_ قم.

آیا در زمان ما کسی از جایگاه دقیق حضرت باخبر میباشد و یا با ایشان در ارتباط هست؟<\/h2>

دوست گرامی!

پاسخ به شما متوقف بر تحلیل سئوال است به دو چیز: اولاً، امام زمان(عج) یک جایگاه خاصی برای زندگی دارند؟ ثانیاً، کسی از آن جایگاه، باخبر هست یا خیر؟!

در باره سئوال اوّل فرضیه ای از سوی برخی مطرح شده که امام عصر(عج) در جزیره ای، به نام خضراء، زندگی می کند و... اما بسیاری از محققان شیعه ـ از جمله علامه مجلسی، مرحوم کاشف الغطاء و علامه حسن زاده آملی و... ـ آن را قبول ندارند. به علاوه این که برخی که لیاقت تشرف خدمت آن حضرت را داشته اند، ایشان را در بلاد مختلف مشاهده نموده اند.

در باره سئوال دوم باید گفت: قول مشهور این است که سی نفر از خوبان همواره ملازم رکاب آن حضرت هستند که به آنها ابدال می گویند. وقتی یکی از آنان به پایان عمر خود می رسد، فردی دیگر از میان متقین به جای او قرار می گیرد؛ پس این ها مسلّماً جای حضرت را می دانند. در برخی احادیث هم رسیده که در زمان غیبت کبری جز عده ای خاص کسی از جای آن حضرت اطلاع ندارد؛ و البته اینها زندگی خاصی دارند و تنها به مأموریت های محوله از سوی امام عمل می کنند.

منظور از ارتباط با امام اگر از نوع ارتباط نواب اربعه باشد، مسلماً وجود ندارد، امّا تشرّفات که به اختیار خود آن حضرت رخ می دهد کم نیست. البته مدعی آن به حسب روایات دروغگو است و باید تکذیب شود. لذا این افراد ساکتند و از ارتباطشان کسی مطلع نیست، مگر گاهی پس از مرگشان.

در این باره کتاب جمع و جور خوبی به نام "حدیث وصال"، تألیف سیدمهدی شمس الدین، چاپ انتشارات شفق قم(سال82)، به چاپ رسیده است، که در پاسخ به سؤالات از این دست شما بسیار سودمند خواهد بود.

مشاوره مذهبی ـ قم.

در کتابی خواندم که امام زمان(عج) در اثر پرتاب سنگی به شهادت می رسند در حالیکه در روایات داریم که دنیا هیچوقت از وجود امام (ولایت معنوی) خالی نیست. این مسأله چگونه است؟<\/h2>

دوست عزیز!

مسئله شهادت و یا رحلت امام زمان(علیه السلام) به طور قطعی برای ما معلوم نیست، و در احادیث ما هر دو مورد آمده است.

بعضی از روایات مسئله شهادت را بیان کرده، و در بعضی دیگر به صورت رحلت و مرگ طبیعی آمده است.

از آن جا که در بعضی روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) مسئله شهادت به صورت کلی و در مورد همه ائمه بیان شده است ـ مانند این حدیث از امام حسن مجتبی(علیه السلام): «هیچ یک از امامان نیست جز آن که مسموم یا شهید می‌شود.»(بحارالانوار، ج27، ص217) ـ می‌توانیم روایات "شهادت" را بر روایات "رحلت عادی" ترجیح ‌دهیم.

علاوه بر این که مسئله رحلت و فوت به مرگ طبیعی بیشتر در روایات اهل سنت آمده است، و از نظر شیعه مورد اعتماد نمی‌باشد؛ اگر چه در بعضی از روایات اهل سنت مسئله شهادت امام زمان(ع) نیز آمده است؛ از جمله:

«هنگامی که سال هفتاد به پایان آید و مرگ حضرت فرارسد، زنی به نام سعیده از طایفه بنی تمیم ایشان را به شهادت می‌رساند. ویژگی آن زن این است که همانند مردها ریش دارد. او از بالای بام به هنگامی که حضرت در حال عبور است سنگی به سوی ایشان پرتاب می‌کند و آن حضرت را به شهادت می‌رساند و وقتی حضرت رحلت می‌کند، امام حسین(علیه السلام) مراسم غسل و کفن و دفن آن حضرت را به عهده می‌گیرد.»(الزام الناصب، ص190 ـ تاریخ مابعدالظهور، ص881)

با این وجود در مورد کیفیت شهادت حضرت که بیشتر در روایات اهل سنت آمده است، مدرک قابل اعتمادی وجود ندارد.

اما بنا براین که شهادت امام زمان(علیه السلام) را مانند بقیه ائمه معصومین(علیهم السلام) بپذیریم، آیا زمین از امام خالی می‌ماند؟ خیر،‌ زیرا در همین روایات آمده است که امام حسین(علیه السلام) با اصحاب خویش زنده شده و به دنیا رجعت می‌کنند، و پس از امام زمان(ع) اداره حکومت را به عهده می‌گیرند، و پس از آن در سلسله امامان و انبیاء تا قیامت ادامه پیدا می‌کند. والسلام.

مشاوره مذهبی ـ قم.

لطفا در مورد خروج سفیانی و دجال که یکی از نشانه های ظهور امام زمان(عج) است توضیح دهید .<\/h2>

دوست عزیز!

الف) یکی از علائم ظهور امام مهدی(عج) که وقوعش حتمی و قطعی شمرده شده، خروج سفیانی است.

اخبار و روایاتی که گویای خصوصیات سفیانی و خروج او هستند، بدین ترتیب می‌باشد:

1) حتمی بودن خروج او:

امام صادق(ع) فرموده اند: «پیش از قیام قائم(علیه السلام) پنج علامت حتمی می‌باشد: یمانی‌، سفیانی ، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه، و فرورفتن سرزمین بیداء»(کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص650)

2) نام و نسب او:

امیرالمؤمنین فرمودند: «فرزند خورنده جگرها، از وادی یابس خارج می‌شود … اسمش عثمان و پدرش عنبسه و از اولاد ابوسفیان است.»(همان، ص651)

3) خصوصیات فردی او:

امام باقر(ع) در این رابطه می‌فرمایند:«سفیانی، سرخ رویی سپید پوست و زاغ چشم است؛ هرگز خدا را پرستش نکرده، و هرگز مکه و مدینه را ندیده است و …»

و از برخی روایات چنین استفاده می‌شود که وی مسلمان منحرفی است که کینه حضرت علی(ع) را به دل دارد. چنان که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «گویا سفیانی را می‌بینم که در میدان کوفه جایگاه خود را گسترده، و منادی او فریاد می‌زند: هر کس سر شیعه علی بن ابی طالب را بیاورد‌، هزار درهم خواهد گرفت. همسایه به همسایه می‌جهد و گردنش را می‌زند و هزار درهم می‌گیرد. آگاه باشید که در آن روز حکومت شما فقط به دست زنازادگان خواهد بود.»(کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص273)

4) زمان خروج او:

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «امر سفیانی از مسائل حتمی است، و خروجش در ماه رجب می‌باشد.»

5) مدت حکومت و محل مرگ او:

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلا م) در ذیل آیه شریفه "و لو تری إذا فزعوا فلا فوت" می‌فرمایند: «کمی پیش از قیام مهدی(علیه السلام) سفیانی خروج می‌کند؛ سپس به اندازه دوران حاملگی یک زن که 9 ماه باشد، حکومت می‌کند؛ لشکریان او به مدینه وارد می‌شوند، تا این که به "بیداء" می‌رسند، و خداوند آنها را در زمین فرومی‌برد.»(تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ص648)

ب) یکی دیگر از علائم ظهور حضرت که در بعضی روایات از نشانه‌های حتمی شمرده شده است، خروج شخصی به نام "دجال" است.

1) نام و نسب او:

عده‌ای گویند که نام دجال "صائد بن صید" یا "ابن صیاد" است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته‌اند.

2) خصوصیات فردی او:

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او چشم راست ندارد، و چشم دیگرش در پیشانی او است، و مانند ستاره صبح می‌درخشد، چیزی در چشم او است که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می‌آید، و بر الاغ سفیدی سوار است...»(مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص972)

3) عقیده او:

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او با صدای بلندی فریاد می‌زند بین مشرق و مغرب، که صدایش را جن و انس و شیاطین می‌شنوند ـ نگارنده می گوید: به فرض صحت این روایت، ممکن است این عمل به وسیله رادیو و تلویزیون صورت بگیرد ـ و می‌گوید: ای دوستان من! به سوی من آئید، من هستم کسی که آفریده است، پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است. من پروردگار برتر شما هستم.»(مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص965)

4) مکان خروج:

امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «او از شهری که آن را اصفهان می‌گویند، و قریه‌ای که معروف به "یهودیه" است بیرون می‌آید.» (مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی)

محدث قمی(ره) می گوید: در روایت است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر مؤمنی که دجال را ببیند آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند. چون اوظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر حضرت قائم(علیه السلام) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت(علیه السلام) یا به دست عیسی بن مریم(علیه السلام) کشته شود.»(منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2،‌ ص336)

البته روایات شیعه بر این است که امام مهدی(علیه السلام) است که دجال را می‌کشد، نه عیسی بن مریم.

مشاوره مذهبی_ قم.

علت ظهور نکردن امام زمان ـ علیه السلام ـ با این همه مسلمان چیست؟<\/h2>

دوست عزیز!

ظهور امام زمان(علیه السلام) منجی بشریت و برپا کننده عدالت مطلق و فراگیر در جهان، یک پدیده است، و دارای شرائط و نشانه‌هایی است.

اما شرط تحقق ظهور و نشانه‌های آن چیست؟

شرایط اساسی ظهور دو چیز است:

شرط اول) آمادگی: یعنی به وجودآمدن زمینه‌های پذیرش امام زمان و حکومت او ـ یعنی تحقق حکومت الهی در اکثریت مردم جهان.

جامعه امروز نسبت به گذشته کمالات بسیاری یافته است. این امر قابل انکاری نیست. عقل در ابعاد فردی و اجتماعی آن رشد یافته است. ایجاد حکومتهای دمکراسی به جای حکومتهای استبدادی در جهان نمونه ای از این تکامل عقلی بشر است.

اما شرط اساسی دیگری که تا آن حاصل نشود، عقل راه به جایی نمی برد و هر روز حیرت و سرگردانی بشر بیشتر می شود، احساس نیاز به وحی و نشانه های آن است.

بشر می بایست دریابد که بدون وحی و آموزه های آن قادر نیست تا راه را از چاه بازشناسد. تنها در این صورت است که چشم به آسمان خواهد دوخت تا از آسمان راه را به او بنمایند. این مضمون روایت است که شرط ظهور را این احساس برشمرده است. این که در روایات آمده است که مردم تا آخرالزمان صولت و برتری همه ادعاهای بشری را تجربه می کنند و به نتیجه نمی رسند، در پرتو همین امر قابل تفسیر است. این آمادگی جهانی برای ظهور است. باید اعتراف کرد که هر چند هر روز به تحقق این شرط نزدیک می شوید ولی هنوز این معرفت فراگیر نیست.

شرط دوم ـ نیرو سازی:

فراهم شدن نیروهایی که بتوانند اجرای عدالت در زمینه‌های مختلف را به دست گیرند، شرط دیگری برای ظهور آن حضرت است.

اما این که نیروهای مهدوی چه خصوصیاتی باید داشته باشند و امروزه در جهان چه مقدار از این گروه وجود دارند؟

منتظران ظهور دو دسته اند؛ عده‌ای برای سرسبزی و خرّمی و فراوانی نعمت و ارزانی طالب ظهورند، و عده ای شیفته امام خویش هستند و او را محبوب و معشوق واقعی خود می‌دانند. دسته اول در مصیبتها و مشکلات به یاد امام می‌افتند و از او یاری می‌جویند، و دسته دوم همیشه با یاد او به سر می‌برند و یک لحظه از او غفلت نمی‌ورزند.

در داستان حضرت یوسف نکته‌ای حضرت یعقوب(ع) به فرزندان خود می‌فرماید:«یا بنی إذهبوا فتحسّسوا من یوسف وأخیه» یعنی ای فرزندانم! بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید.(یوسف/87)

اما وقتی برادران، یوسف را می‌یابند می‌گویند: «یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضرّ و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین» یعنی ای عزیز مصر! سختی بر ما چیره گشته و متاع کمی آورده‌ایم؛ تو پیمانه ما را کامل کن و بر ما تصدّق و بخششی نما که خدا پاداش بندگان را می‌دهد.(یوسف/88)

یعقوب طالب خود یوسف است، اما برادران او طالب تکمیل پیمانه هستند.

توسل در گروه اول ناپایدار و موقتی است، اما ارتباط گروه دوم پایدار و همیشگی است. باید از مرحله اول عبور کرد، و به مرحله دوم صعود نمود تا احساس نیاز به امام دائمی شود. آن گاه غیبتی که به خاطر ما و غفلت ماست تبدیل به حضور می‌گردد و ظهور آن آینه تمام نمای الهی را رقم می‌زند. باید یعقوب وار منجی عالم را بخواهیم و دلداده او شویم تا لباس فرج قامت او را بیاراید.

البته آنده از روایات بدست می آید آن است که نصابی از یاران امام با این خصوصیات کافی است و امام با وجود آنان ظهور می کنند.

و السلام- مشاوره مذهبی_ قم.

در مورد امام زمان(عج) در ادیان مختلف توضیح دهید.<\/h2>

دوست محترم!

تقریباً همه کسانی که در زمینه مهدویت مطالعه دارند متفقند که تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابی به سر می برند، و با این که هر کدام او را به نامی می نامند، ولی همگی در اوصاف کلی و اصول برنامه های انقلابی او اتفاق دارند. به این اتفاق جهانی در متون اسلامی نیز اشاره شده است: "السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم" یا "ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون" یعنی همانا در زبور(بعد از تورات) نگاشتیم که زمین را بندگان صالح من به تصرف درخواهندآورد.(انبیاء/105) نمونه های زیر، بشاراتی است که در کتب ادیان مختلف آمده است:

1. در کتاب "جاماسب نامه" از قول زرتشت چنین آمده است: "مردی بیرون آید از سرزمین تازیان ... مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر آئین جد خویش."

2. در "مزامیر" داود جمله 29 آمده است: "صدیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد."

3. در کتاب "وشن جوک" از کتب هندوها نیز چنین آمده است: "سرانجام دنیا به کسی برمی گردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد."

4. و در انجیل "لوقا"، فصل دوازدهم نیز این گونه بشارت داده شده است: "و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند تا هر وقت بیاید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنید."

برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید از کتابهای زیر استفاده کنید:

1. "حکومت جهانی مهدی"، تألیف آیت الله مکارم شیرازی، قم: مطبوعاتی هدف.

2. "سیر اندیشه ایرانیان در موعود آخرالزمان"، تألیف علی اصغر مصطفوی، تهران: ندا.

3. "مصلح آخر الزمان"، تألیف سید حسن ابطحی، قم: بطحاء.

مشاوره مذهبی ـ قم.


مکه